Baaroon
Sunday, March 30, 2008
دریا
حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کارام درون دشت شب خفته ست
دریایم و نیست باکم از توفان
دریا همه عمر خوابش آشفته ست
posted by Baaroon @
3:48 PM
0 comments
0 Comments:
Post a Comment
<< Home
Contributors
Baaroon
Unknown
Previous Posts
بوی باران
من چه میدانستم دل هر کس دل نیستقلبها صیقلی از آهن ...
DON'T THINK YOU CAN , KNOW YOU CAN.DON'T TRY TO...
DON'T QUIT
حیله و تزویر
باران هم روی ظالم می بارد و هم مظلوم ولی بیشتر روی...
افعال عاشقانه در زمان های استعماری صرف نمیشود ...
صلح بخاطر اینکه گندم ها برویندصلح بخاطر اینکه درخت...
آدم اگر تن به اهلی شدن داده باشد ...
هنگامیکه موجودیت کلیسا تهدید میشود کلیسا از توجه ...
0 Comments:
Post a Comment
<< Home